حضرت استاد، طفل جان از شیر شیطان باز کن!

پیش از  این، در قبح پناهندگی تلفنی به بی‌بی‌سی و VOA و... توسط برخی داعیان «ملت دوستی» و «ایران پرستی!!» گفتیم و نوشتیم. موج بلندی از انتقادات و هتاکی‌های بی‌سابقه، خطاب به دلسوزان «کیان و غیرت ایرانی» برخاست و هواداران ادیبِ آن صاحب صدای وزین!!، گلِ افکار و منش خویش را به نام نامی خسروشان سرشتند و نشان دادند که زیبنده چنان استادی هستند، که هستند! و حمله دسته‌جمعی هوادارن فتنه به سایت انصار، به خوبی نشان داد که یکي مرد جنگی به از صدهزار.

اما ...

گرد و خاک سیاهی لشکر شیطان که فرو نشست و آسمان میدان کمی صاف‌تر شد، خیل وجدان‌های بیدار به میدان آمده و نشان دادند که در مملکت امام زمان عجل‌الله تعالي فرجه الشريف، موافقین این بخش از نوشته دوم انصار کم نیستند، آنجا که گفته شده بود:

«... با صدای رسا اعلام می‌کنم، صدای م.ش زیباست، کم‌نظیر است، دل‌نشین است و چه و چه ... اما اگر قرار باشد، صدای زیبای ش، قلم بی‌نظیر یک ابرخطاط، انگشتان هنرمند یک ابرنقاش، فیلم‌سازی قدرتمندانه یک فیلم‌ساز، خاتمکاری اعجاب‌آور یک خاتمکار قهار، تیزپروازی یک استاد خلبان، مدال طلای المپیکی یک ورزشکار، چشم عدالت‌نگر مرا کور کند و خیانت یک نخبه به منافع ملی را نادیده بگیرم، هیچ تفاوتی بین بنده و «پیروان سامری» نیست.»

در مطلب دوم گفته بودیم که از سر تکلیف آنچه می‌باید بگوییم گفتیم و دیگر مقوله‌اش را می‌بندیم، لکن فرازی از متن بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای که در جمع قاريان قرآن و در روز اول ماه رمضان‏ ایراد گردیده است، صحت موضع عزتمندانه سایت انصار در این خصوص و درستی انجام تکلیف ما را به اثبات رساند و خدا را شاکریم که همچنان در مسیر ولایت علوی قلم می‌زنیم، باشد که خداوند دل‌های همه ما را به نور خودش منور سازد. ان شالله.

معظم‌له در بخشی از بیانات‌شان فرمودند:

«...اينجور نيست كه قرآن را هر كسى بدون هيچ انسى، سابقه‏اى، همين‌طور باز كند، يك مطلبى را از توى او لزوماً پيدا كند؛ نه، خيلى اوقات قرآن دست نمي‌دهد، دل نمي‌تواند خود را به مفاهيم قرآنى و معانى قرآنى نزديك كند. انس كه باشد، چرا؛ اين عملى خواهد شد. پس اينها مقدمه است براى انس با قرآن.

بنده طبق معمول، به قرّاء عزيزمان توصيه‏هايى مي‌كنم. يك توصيه ديگرى هم كه امسال مي‌خواهم عرض بكنم، اين است كه اين لحن‌ها و آهنگ‌ها خوب است؛ اينها چيزهايى است كه قرآن را در گوش و دل شيرين مي كند و در نفوذ قرآن تأثير مي‌گذارد؛ منتها دو جور مي‌شود اين آهنگ‌هاى گوناگون را با اين صداهاى خوب، اداء كرد: يكى اينكه صرفاً كسى خوانندگى مي‌كند؛ اين يك‌جور است؛ داريم توى اين قرّاء معروف مصرى - كه حالا برجستگان قرّاء هستند - بعضى اينجورى‏اند؛ صرفاً خوانندگى است؛ خوب هم مي‌خوانند، صداها هم خوب است، لحنها و آهنگ‌ها هم خوب است. يك جور ديگر اين است كه قرآن را به نحوى بخوانند - با همين صوت‌ها، با همين لحن‌ها و آهنگ‌ها - كه خشوع در دل ايجاد كند، دل را به ياد خدا بيندازد: «و اذا تليت عليهم اياته زادتهم ايمانا»؛ اين، حاصل بشود. انسان را به حالت خشوع و تضرع نزديك كند؛ اينجورى هم داريم. در همين قرّاء معروفى كه هستند، بعضى‏شان اينجورى‏اند؛ خواندنشان، خواندن خشوع است. بايد اين را رعايت كنند، به خصوص شما جوان‌ها كه بحمداللَّه هم صداهاى خوبى داريد، هم تسلط خوبى، هم مي‌فهمم كه اين آياتى را كه مي‌خوانيد با معانى و مفاهيم آن آشنا هستيد. قبل‌ها اينجور نبود؛ سال‌هاى دهه اول انقلاب اين‌جور نبود؛ صداهاى خوبى هم بود، مي‌خواندند، اما توجه به معانى و مفاهيم غالباً نداشتند. بحمداللَّه حالا اين پيشرفت‌ها جوان‌ها را پيش آورده. اينها خوب است؛ منتها اين را هم رعايت كنيد و در ضوابط تلاوت خودتان بگنجانيد، تا اين خشوع به وجود بيايد. وقتى خشوع در مقابل آيات پيدا شد، آن وقت دل از هدايت قرآنى تأثيرپذير مي‌شود. بعضى دل‌ها را شما مى‏بينيد كه انسان هرچه از آيات قرآن و هدايت‌هاى قرآن بر اينها مي‌خواند، متأثر نمي‌شوند؛ تأثير نمي‌پذيرند؛ بعضى نه، «فمن يرد اللَّه ان يهديه يشرح صدره للاسلام و من يرد ان يضلّه يجعل صدره ضيّقا حرجا كانّما يصّعّد فى السّماء». بايد از خداى متعال بخواهيم دل را جورى كند كه در مقابل هدايت قرآنى و انگشت اشاره‏ قرآن، درس بگيرد، تأثير بپذيرد.

اين همه هم هى آيات را ميخوانيم، مي‌گوييم هم، تكرار مي‌كنيم براى همديگر، شما براى من مي‌گوييد، من براى شما مي‌گويم؛ خوب، بايد دل را از اين مفاهيم متأثر كنيم. فرض بفرمائيد مثلاً: «و اعتصموا بحبل اللَّه جميعا»، يك تعليم قرآنى است ديگر؛ بارها هم تكرار كرده‏ايم، هى هم مي‌خوانيم. وقتى كه اين آيه شريفه به عنوان الهام الهى، بر دل ما نازل شد - دل جذب كند، هضم كند، بگيرد، دل به شكل اين آيه صيرورت پيدا كند، دل ما و جان ما در قالب اين آيه قرار بگيرد - آن وقت مسأله وحدت براى ما يك مسأله اساسى خواهد شد و براى خاطر اغراض و مقاصد شخصى، وحدت‌هاى عظيم ملى را به هم نمي‌زنيم؛ ببينيد، اين اثرش اينجا ظاهر مي‌شود. اگر آيات قرآن آنچنان بر دل انسان نازل بشود كه دل جذب كند و فهم كند و به شكل آن آيه دربيايد، آن وقت وقتى كه به ما مي‌گويند كه: «و الّذين معه اشدّاء على الكفّار رحماء بينهم»، پذيرش آن برايمان راحت مي‌شود. با كفار سختگير، سخت، اشدّاء؛ شديد و شدت به معناى سختى است؛ معنايش اين نيست كه حتماً بايستى دشمن را آدم بكلى پامال كند و سركوب كند؛ نه، يك وقت اقتضاى سركوبى دارد، يك وقت هم اقتضاى سركوبى ندارد؛ اما در همه حال بايد در مقابل دشمن سرسخت بود. خاكريزتان بايد در مقابل دشمن نرم نباشد؛ دشمن نتواند نفوذ كند؛ نتواند تأثير بگذارد؛ اين در مقابل دشمن. نقطه مقابل: «رحماء بينهم»؛ با همديگر مهربان باشيم، رحيم باشيم، نرم باشيم در مقابل هم. ببينيد اين دستور قرآن است ديگر. چرا عمل نمي‌كنيم؟ اشكال كار كجاست؟ اشكال كار همين است. اگر دل‌هايمان را ظرفِ پذيرنده‏ باران رحمت قرآن و باران هدايت قرآن قرار بدهيم، اگر دل را به قرآن بسپريم، برايمان راحت مي‌شود. مقاصد شخصى، اغراض شخصى، منافع مادى، قدرت‏طلبى، پول‏طلبى، رفيق‏بازى، اينها موجب نخواهد شد كه انسان اين توصيه قرآنى و هدايت قرآنى را فراموش كند؛ از دست بدهد؛ پشت سر بيندازد...»

دونکته اساسی از این فرمایشات گهربار برای صاحبان خرد و اندیشه قابل استفاد است، یکی اینکه صدای خوش نمی‌بایست انسان را از تعمق در درک مفاهیم الهی بازدارد و نباید حجابی در برابر چشم عقل انسان باشد. و دیگر اینکه، کسی که دلش به نور تعمق در آیات الهی روشن نیست، به راحتی از صدای خوش خویش، برای برهم زدن وحدت عظیم ملی سواستفاده می‌کند، چرا که عدم درک مفاهیم قرآنی موجب فقدان خشوع در دلش شده و سهل‌تر از آنچه که به خیال آید به دام شیطان در می‌غلتد.

برای یک شنونده فهیم، این یک پیش‌فرض ناخود آگاه است که، خواننده یک ربنای زیبا، لزوما به معنا و مفهوم آن نیز با جان و دل معتقد است، که اگر غیر ازاین باشد لذت کافی و وافی نصیب شنونده نخواهد شد.

برای تبیین بیشتر منظور، به مثال زیر توجه فرمایید:

اذان مرحوم استاد غلوش (قاری محترم اهل تسنن) را همه شنیده‌ایم، چرا اشهد ان علیا ولی الله او همچون شهادتین یک موذن گمنام و ساده شیعه بر ولایت حضرت مولا عليه‌السلام به دل نمی‌نشیند؟

پاسخ روشن است، چون کلمات مرحوم غلوش صرفا یک صوت است و با علم به اینکه می‌دانیم او این شهادت را مبنای اعتقادات خویش نمی‌داند و صرفا جهت احترام به درخواست برادران شیعه‌مذهب خویش، یکبار چنین کاری کرده است؟ فلذا صدای خوش او با ندای قلب ما در هم نمی‌آمیزد.

اجاز دهید تا مروری داشته باشیم به برخی معانی دعای زیبای ربنا:

رَبَّنَا لاَ تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنتَ الْوَهَّابُ.

بارالها، دل‌هاي ما را به باطل ميل مده پس از آنكه به حق هدايت فرمودي، و به ما از لطف خويش اجر كامل عطا فرما كه همانا تويي بخشنده بي‌عوض و منت.

و در ادامه می فرماید:

رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ

بار پروردگارا به ما صبر و استواري بخش و ما را ثابت قدم دار و ما را بر شكست كافران ياري فرما .

حال باید دید، دارندگان صدای خوشی که خواننده این بخش از قرآن کریم بوده و هستند، آیا معانی ربنای الهی به قلبشان رسوخ داشته است؟ و آیا موجب ایجاد خشوعی در جانشان شده است ؟

یا اینکه ربنا از حلق نازنین شان پایین‌تر نرفته و صوت حضوری این ربنای زیبا، راهی به عالم شهودی نیافته ؟

خوانندگان ربنا (هر که باشند)، لازم است تا از خود بپرسند معنی: «دل‌های ما را به باطل میل مده» و «ما را بر شکست کافران یاری فرما» چیست؟ آیا پناهندگی به رسانه‌های شیاطین و کمک به شکست وحدت ملی با این کلمات الهی سنخیتی دارد؟

حال اگر کسی به زیباترین نوا نیز، ربنا را جار بزند در حالی که خلاف پیام آن تقلا کند، این شنونده است که باید عاقل باشد و در دل به چنین خواننده‌یی بگوید: حضرت استاد، طفل جان از شیر شیطان باز کن.